شهــــــــــــــــــــــــرفرنــــــــــــــــــــــگ مطالب گوناگون از همه چيز واز همه جا در شهر فرنگ...
| ||
|
روایت فیمینیستی از خلقت
وقتی خداوند آدم و حوا را خلق کرد بهشون گفت:
دو هدیه پیشتر برام نمونده ... " اولی هنر جیش کردن ایستاده است"!
آدم نذاشت حرف خداوند تموم بشه و فریاد زد :
برای من !برای من !! برای من!!!
خواهش میکنم پروردگارا این هدیه را بده به من، زندگی منو خیلی آسون میکنی ...خواهش میکنم ....خواهش میکنم!! بده به من!
... حوا سرش را تکون داد به معنای رضایت و گفت: برای من مهم نیست! اگه آدم انقدر دوسش داره،بدش به اون!
به این صورت خداوند این هدیه را داد به آدم و آدم با خوشحالی شروع کرد به دویدن در باغ... و جیش کردن کنار هر درخت و درختچه ای توی بهشت!
بعدم رفت به طرف ساحل و شروع کرد به نقاشی روی ماسه با ادرارش!
خداوند و حوا خیره به آدم نگاه میکردند که از شادی در پوستش نمیگنجد.
حوا از خداوند پرسید:
پروردگارا دومین کادو چیست؟؟
خداوند فرمود : عقل دخترم! عقل! اون هم مال توست ..!نظرات شما عزیزان:
خوشا شب نشستن به پهلوی تو
تـــماشای پـــرواز گـــــیسوی تو خوشا با تــو سرگرم صحبت شدن وســـجده به محـــراب ابـــروی تو ادامشو خودت بیا بخون سلام عزیز عالی بود |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |