شهــــــــــــــــــــــــرفرنــــــــــــــــــــــگ مطالب گوناگون از همه چيز واز همه جا در شهر فرنگ...
| ||
|
روز عرفهتا بال به بال عشق بستی*تا هست جهان همیشه هستی
روز عرفه، روز شناخت است. عرفه روزي است كه خداي سبحان بندگان خود را به عبادت و اطاعت خويش فرا مي خواند و خوان كرم و احسان و لطف خود را براي آنان مي گسترد و درهاي مغفرت و بخشش و رحمتش را بر روي آنان مي گشايد. روز عرفه
مقدمه: روز عرفه از ايام باشكوه و عظيم است. روزي است كه درهاي آسمان را براي پذيرش تضرعهاي عاشقانه بندگان ذات اقدس اله ميگشايند و باز هم آن فاعل بالعشق خواهان بازگشت اشرف مخلوقاتش به بارگاه امناش است . آري باز هم فرصت براي بازگشت انسان به اصل و جايگاه اعلي اوليهاش را فراهم ميكنند، چقدر بزرگوارند و بزرگوارانه رفتار ميكنند. چقدر ظلم كرديم! چقدر ناديده گرفتيم آن همه رحمت را! ولي باز هم ميخوانندمان، دعوتمان ميكنند و ميخواهند همچو شب قدر به ارزش و منزلت خود نائل شويم. آري روز عرفه، روزي است كه حق تعالي بندگان خويش را به عبادت و اطاعت خود دعوت كرده و از آن سوي سفره جود خود را براي آنها گسترانيده است. شيطان را در اين روز در غل و زنجير ميكشد و باز هم زمينه پيروزي انسان را بر نفس فراهم ميكند. امام صادق (ع) فرمودهاند: اگر شخص گناهكاري نتواند در شبهاي قدر خود از قدر و منزلت خود به نحو احسنت استفاده كند و بهره گيرد، ميتواند در اين روز از امتيازات برخورداري از رحمت الهي برخوردار شود.1 وجه تسميه روز عرفه: 1. آوردهاند كه: زمانيكه جبرييل مناسك حج ابراهيمي را به ابراهيم خليلالله ميآموخت، چون به عرفه رسيد به او گفت: (عرفت) و او پاسخ بلي را داد - لذا به اين نام خوانده شد. 2. همچنين آوردهاند كه: مردم از اين جايگاه به گناه خود اعتراف ميكنند و بعضي آن را از جهت تحمل و صبر و رنجي ميدانند كه براي رسيدن به آن بايد متحمل شوند، چرا كه يكي از معاني «عرف» صبر و شكيبايي است.2 3. همچنين در روايتي آمده كه آدم و حوا پس از هبوط از بهشت و آمدن به كره خاكي در اين سرزمين يكديگر را يافتند و به همين دليل عرفات و اين روز عرفه نام گرفته است.3 پيشينه وقوف در عرفات: عرفات جمع عرفه به معناي شناخت است و از آنجا كه آنجا وادي شناخت و معرفت خدا و نفس و خود است، عرفات نام گرفته. الف) حضرت آدم و عرفات: «فتلقي آدم من و به كلمات فتاب عليه انه هو التواب الرحيم» - آدم از پروردگارش كلماتي دريافت داشت و با آن به سوي خدا بازگشت و خدا توبه او را پذيرفت؛ چرا كه او توبه پذير است. طبق روايت اما صادق (ع)، آدم پس از خروج از جوار خدا و فرود به دنيا چهل روز هر بامداد بر فراز كوه صفا با چشم گريان در حال سجود بود، جبرييل برآدم فرود آمد پرسيد: چرا گريه ميكني؟ گفت: چرا گريه نكنم در حالي كه خداوند مرا از جوار و بارگاهش بيرون راند و در دنيا فرود آورد. جبرييل گفت: اي آدم، به درگاه خدا توبه كن و به سوي او بازگرد آدم گفت چگونه توبه كنم؟ جبرييل او را در روز 8 ذيحجه به مني برد، آدم شب را در آنجا ماند و صبح با جبرييل به عرفات رفت. پس از نماز عصر آدم را به وقوف در عرفات واداشت و كلماتي را كه از پروردگار دريافت كرده بود به وي تعليم داد. بگو اي آدم: سبحانك اللهم و بحمدك لاالهالاانت عملت سوء و ظلمت نفسي و اعترفت بذنوبي اغفرلي انك انت الغغور الرحيم. آدم تا هنگام غروب آفتاب همچنان دستش به آسمان بلند بود و با تضرع اشك ميريخت، وقتي كه آفتاب غروب كرد، همراه جبرييل روانه مشعر شد و شب در آنجا وقوف كرد و صبحگاهان با كلماتي به دعا پرداخت و به درگاه خدا توبه كرد و خدا توبه او را پذيرفت چرا كه او توبهپذير است. همين مطلب را شيخ صدوق در كتاب «امالي» در روايتي از امام حسن (ع) نقل ميكند كه آن حضرت فرموده است: شخصي يهودي خدمت رسول خدا آمد، او از افراد داناي يهود بود از پيامبر سؤالاتي نمود، يكي از سؤالاتش به اين قرار بود، چرا خداوند به بندگانش امر نمود تا بعدازظهر در صحراي عرفات وقوف نماينده پيامبر اكرم(صلياللهعليهو اله) فرمودند: ساعتي است كه حضرت آدم (ع) در آن ساعت مرتكب معصيت (گناه اولي) شد و خداوند بر امت من واجب نمود تا در بهترين مكانها وقوف نمايند و نزد او تضرع و دعا نمايند تا بهشت را مجدداً در اختيار آنها نهد و آن ساعتي كه مردم از عرفه ميروند يعني مغرب، ساعتي است كه حضرت آدم (ع) در آن ساعت از خداوند خويش سخناني را فرا گرفت و خداوند با رحمت خود بر او بازگشت و توبه را پذيرفت (چرا كه توبهپذير و مهربان) است. و ايشان فرمودند: به خدا قسم كه براي آسمانها دري است از رحمت و توبه و حاجات، احسان و كرم و بخشش و تمام كساني كه در عرفات اجتماع ميكنند شايسته اين صفات هستند. زماني كه آنها ميخواهند از صحراي عرفه خارج شوند خداوند ملائكهاش را گواه ميگيرد كه همه آنان را از آتش جهنم نجات دادم و بهشت را بر آنان واجب گرداندم. ب) حضرت ابراهيم در عرفات: در صحراي عرفات جبرييل پيك وحي الهي، مناسك حج را به ابراهيم(ع) آموخت و ابراهيم(ع) هر يك از مراحل آن را با خلوص و عابدانه برپا داشت و نداي عرفت را در آن سرزمين سر داد. ج) صحراي عرفات همايش شناخت و خودسازي سرور شهيدان عالم حسينبن علي (ع): امام حسين (ع) در بعدازظهر روز عرفه همراه با فرزندان و ياران خود در صحراي عرفات وقوف كرد. وي در آنجا بزرگترين همايش خودسازي و شناخت را در قالب ژرفترين كلمات به ظهور رسانيد. سخناني كه از اعماق وجودش نشأت ميگرفت آنچنان والاست كه آدمي را به تفكر وا ميدارد، برخي از موضوعات آن به شرح زير است: 1- ايشان دعاي خود را با ستايش خداوند آغاز ميكند، ستايشي زيبا و يكتا. «ستايش خداوندي را سزاست كه چيزي قضايش را دور نميسازد و از اعطا و بخشش او جلوگيري نميكند و هيچ آفرينندهاي آفرينش او را ندارد و او سخاوتمندي بيانتهاست» 2- بيان گوشهاي از نعمتهاي بيپايان خداوند كه انسان را درتمام مراحل رشد تكامل دربر گرفته و ياد از مهر مادر و مواظبت و پرستاري آنان را از الطاف خداوند ميشمرد. 3- به شكر نعمتهاي الهي اشاره ميكند و خود را از اداي يك شكر نيز عاجز ميداند. 4- استغفار و انابه عاجزانه به درگاه خداوند و طلب مغفرت از بارگاه حق تعالي. هر فرازي از اين دعا دريچهاي از عشق و نور و محبت و توحيد را در دل انسان ميگشايد. ايشان با اين دعا در صدد است انسان و خدا را بشناساند و نزديكي آن دو را به هم نمايان كند. اين نيايش منطقيترين رابطه خدا با انسان را توضيح ميدهد. ايشان با همه وجود حضور خداوند و احاطه و اشراف او به همه ذرات هستي و نفوذ علم و قدرت و حيات او را به تكتك ذرات و موجودات عالم مشاهده مينمايد و آن چه را ميبيند بر زبان ميراند. 5- فراگيري راه تعليم و تربيت از خدا 6- شناخت و درخواست بهترين مسألتها. 7- تعليم مفاهيم و ادبيات قرآن. و... حال به شرح بخشي از دعاي عرفه با بيان زيباي دكتر شريعتي ميپردازيم: خداي من! خواندمت پاسخم گفتي از تو خواستم عطايم كردي به سوي تو آمدم آغوش رحمت گشودي به تو تكيه كردم نجاتم دادي، به تو پناه آوردم حمايتم كردي خدايا! از خيمهگاه رحمتت بيرونمان مكن از آستان مهرت نوميدان مساز آرزوها و انتظارهايمان را به حرمان مكشان از درگاه خويشت ما را مران اي خدا مهربان! بر من روزي حلالت را وسعت بخش و جسم و دينم را سلامت بدار و خوف و وحشتم را به آرامش و انست مبدل كن و از آتش جهنم رهايم ساز. خداي من! تو چقدر به من نزديكي با اين همه فاصلهاي كه من از تو گرفتهام. تو اين قدر دلسوز مني! خدايا! تو كي نبودي كه بودنت دليل بخواهد؟ تو كي غايت بودي كه حضورت نشانه بخواهد؟ تو كي پنهان بودهاي كه ظهورت محتاج آيه باشد؟ كور باد آن چشمي كه تو را ناظر خويش نبيند كور باد نگاهي كه ديدهباني نگاه تو را درنيابد بسته باد پنجرهاي كه رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود و زيان كار باد سوداي بندهاي كه عشق تو نصيب ندارد. خداي من! مرا از سيطره ذلت بار نفس نجات ده و پيش از آنكه خاك گور بر اندام نشيند از شك و شرك رهاييام بخش خداي من! چگونه نوميد باشم در حالي كه تو اميد مني! چگونه سستي بگيرم در حالي كه تكيهگاه مني! خداي من! اگر آنچه از تو خواستهام. عنايت فرمايي محروميت از غير از آن زيان ندارد و اگر عطا نكني و هر چه عطا جز آن منفعت ندارد يارب! يارب!يارب پينوشتها: 1. كافي، ج 2، صفحه 66 2. فرهنگ دهخدا، ج 10، ص 15818 3. رسول جعفريان، آثار اسلامي مكه و مدينه، نشر مشعر 4. مفاتيح الجنان
عيد قربان راضيه فرهي عيد قربان يكي از اعياد بزرگ مسلمين است در روز دهم ذيالحجه كه آن را اضحي نيز ميگويند. در اين روز حاجيان بيتالله الحرام گوسفند يا شتري را ذبح ميكنند و آن در غير حج مستحب مؤكد است، چنانكه از حضرت رسول (ص) رسيده: اينكه خداوند روز اضحي را عيد قرار داده تا فقرا گوشت فراوان به دستشان رسد، پس به آنها گوشت بخورانيد. اميرالمومنين (ع) فرمودهاند: اگر مردم ميدانستند كه قرباني در روز عيد اضحي چه اجري دارد وام ميگرفتند و قرباني ميكردند، چرا كه با اولين قطره خون آن صاحب قرباني آمرزيده گردد.1 قرباني و عيد قربان در اسلام اين روز سالروز دستور قرباني اسماعيل است به ابراهيم خليلالله. خداوند كه اسماعيل را پس از سالهاي طولاني به ابراهيم هديه كرده بود اكنون او را در معرض آزمايشي بسيار سخت قرار داده و خواهان قرباني اسماعيل است. از او خواسته شده كه اسماعيل را كه اكنون نهالي برومند شده، جواني جان ابراهيم و تنها ثمره زندگياش است را قرباني كند. در اين لحظه بتشكن تاريخ خود در هم ميشكند، از تصور پيام ميشكند، اما فرمان فرمان خداست. ابراهيم بايد انتخاب كند. در پايان يك قرن رسالت خدايي در ميان خلق، يك عمر نبوت و امامت مردم و جهاد عليه شرك و پايهگذاري توحيد و شكستن بت و نابودي جهل و از همه جبههها پيروز بيرون آمدن و از همه مسئوليتها موفق بيرون آمدن، هيچ جا به خاطر خود درنگ نكردن و از راه گامي در پي خويش منحرف نشدن هميشه و همهجا خوب امتحان دادن... حال ميبايست انتخاب سختي ميكرد، وسوسههاي شيطان كار را دو چندان سخت ميكرد. به هر حال ابراهيم آن بنده مخلص خدا به پيام حق تسليم شد، او اين پيام را با هزاران رقت به اسماعيل منتقل كرد؛ شرمگين و خسته، اما اسماعيل با آرامشي قلبي به او اعلام كرد تسليم امر خدا باش و خواهي ديد من از صابران خواهم بود. ابراهيم شگفتزده بود. شروع به قرباني كرد، در كمال انسانيت به اوج رسيده بود، او غريزه فرزند دوستي را زير پا گذاشته و به صعود به عشق حقيقي عينيت ميبخشيد، حال كه از آزمايش الهي سربلند شده، معبود او گوسفندي را براي ذبح ميفرستد. چقدر زيباست حس آزادگي از تعلقات و چقدر زيباتر حس عاشقانه عابد و معبود. و حجاج به پاس بزرگداشت آن روز، در منا گردهم ميآيند. ابراهيمگونه تعلقات خود به هر آنچه رنگ دنيايي و غيرخدايي دارد را ميبايست قرباني كنند. اسماعيل در وادي كيست؟ ثروت و مال، موقعيت و مقام، كسب و كار، زن و فرزند و... هر آنچه تو را از انسان بودنت دور خواهد كرد. آري در اين روز بزرگ بايد آنچنان به يقين قلبي دست يافته باشي كه تمام نفسانيات را قرباني كرده، در خود زمينه رشد تقوا را ايجاد كني تا پله پله به قرب معبود ازلي نزديك و نزديكتر شوي. و خوشا آنان كه از اين فرصت به خوبي استفاده ميكنند و ابراهيموار از اين آزمايش سربلند بيرون ميآيند. ريشه قرباني در اديان و ملل گوناگون قرباني چيست؟2 پيشكش آوردن است، چيزي كه در قرباني مهم است بيشتر آن چيز بايد مظهر ارزش يا خلوص باشد نه استفاده اتفاقي از يك جنس مازاد. آن قدر فرد قرباني كننده به آن چيز تعلق داشته باشد كه براي نتيجه بخش بودن اين عمل در حين اجراي عمل قرباني حالت از دست دادن چيزي با ارزش در او ديده شود. پيشكش يك شيء در بسياري از زمينههاي ديني متداول است. پيشكش ممكن است جاندار يا بيجان باشد. جاندار، حيواني يا در حالت افراطي انساني نيز بوده است و چيز بيجان مثل غلات، برنج و شير را پيشكش ميكردند كه هدف اين نوع قربانيها، خشنود كردن خدايان مربوطه، طلب نعمت يا كسب نتايج مطلوبي چون موفقيت در جنگ يا دوركردن مريضي يا شكرگزاري باشد. در هر حال امر قرباني از آغاز تاريخ بشر وجود داشته و در پارهاي از موارد به علت افراط در آن در برخي اديان و ملل منسوخ گشته، مثلاً در ايران آرياييهاي مقيم اين فلات آنچنان در امر قرباني افراط ورزيدند، حتي در مسأله قرباني انساني نيز حد اعتدال را به طور وحشتناكي ردكردند كه زرتشت با آن مبارزه سختي كرد و قرباني را از آيين خود كمرنگ و حذف نمود.3 منشأ تشريع قرباني4 اين مطلب را با طرح يك سؤال آغاز ميكنيم، آيا خداوند بندگان را مأمور كرده حيواني را ذبح كنند بدون هيچ فايده و نتيجهاي؟ آنچه مسلم و عقلاني است اين است كه مقصود خالق حكيم از ذبح حيوان به مصرف رساندن و احسان مستمندان و قانع آبرومند است كه اين معني منصوص و صريح كتاب مجيد است. بنابراين ذبح حيوان به هدف تأمين ارزاق و كثيري از حوايج ديگر انسانهاي نيازمند است. ( يذكروا اسم الله فيايام معلومات علي ما رزقهم من بهيمه الانعام فكلوا منها و اطعموا البائس الفقير) سوره حج-28،29 نام خدا را در روزهاي معلوم ياد نماييد بر آنچه ايشان را از چهارپايان روزي كرده. پس از گوشت آنها بخوريد و سختي كشيده فقير را از آن اطعام نماييد. بعد از 7 آيه مجدداً ميفرمايد: والبدن جعلناها لكم من شعائرالله لكم فيها خيراً ، فاذكروا اسمالله عليها صواف فاذا وجبت جنوبها فكلوا منها و اطعموا القانع و المعتر كذلك سخرناها لكم لعلكم تشكرون(حج36) و شتران تنومند را براي شما از شعائر الهي قرار داديم، در اين شتران براي شما خير است، پس هنگامي كه آنها براي نحر رديف شدند نام خدا را بر آنها ذكر كنيد، پس چون پهلوي آنها فرود افتاد از آنها بخوريد و به درماندگان آبرومند و فقيراني كه در معرضند بخورانيد، ما اين شتران را براي شما رام و سخر گردانيديم تا تشكر ايزد تعالي را بجا آوريد. پس منشأ قرباني بر طبق آيات قرآني چيزي نيست جز ياري رساندن به مستمندان و گرسنگان. از سوي ديگر ريختن خون حيوان اگر بدون دليل و استفاده خاصي باشد در اسلام منع شده است. چنانكه پيامبر فرمود: به قتل مرسان گوسفند يا شتري را مگر براي خوردن. يا در جاي ديگر فرمودند: كسي كه گنجشكي را بيهوده به قتل رساند، روز قيامت در پيشگاه خداوند فرياد ميزند و ميگويد: پروردگارا، فلان كس مرا بيهوده كشت نه براي بهره گرفتن. منظور از بيان اين دو روايت طرح هدفمند بودن آيين قرباني در اسلام است. موضوع وجود حق فقرا در قرباني به حدي اهميت دارد كه غير از هدي تمتع و قران، خوردن گوشت ساير قربانيهاي كفارات حج بنابر مشهور بر صاحبش حرام است. حتي در برخي روايات به مسلمين توصيه شده كه براي قرباني بهترين و فربهترين حيوانها را انتخاب كنند تا گوشت كافي به اهل استحقاق برسد. اگر اين مسائل به خوبي رعايت ميشد عدالت اقتصادي و اجتماعي در جامعه مسلمين برقرار ميشد و فقرا به حق تعبيه شده خودشان در اموال ثروتمندان ميرسيدند و فاصله طبقاتي و فقر در جامعه اسلامي مشاهده نميشد. هدف باطني قرباني قرباني يكي از شعائر الهي است كه اجراي آن ايجاد تقوا ميكند: «و من يعظم شعائرالله فانها من تقوي القلوب» كسي كه شعائر خدا را بزرگ شمارد، و بر وفق آنها رفتار نمايد تقوي در قلبش راسخ ميگردد و تا اجل مسمي يعني تا آخر عمر از عمل به آن شعائر منتفع ميشود، چرا كه احكام الهي كه شعائر الهي ميباشند به منظور احراز منافع و مصالح دنيا و آخرت مردم وضع شدهاند و اين آيه افاده ميكند كه اعمال حج و از آن جمله قرباني از آغاز تا انجام رو به سوي او داشتن و سير به سوي خداوند است. پس در نتيجه يكي ديگر از اهداف دنبال شده در قرباني قرب به خداوند و نزديك شدن به حريم امن الهي است. اين شعائر كه قرباني از جمله آنها ميباشد هدفش ايجاد تقوا در قلبهاست. چنانكه خداوند ميفرمايد: لن ينال الله لحومها ولادماؤها و لكن يناله التقوي منكم. گوشتهاي قرباني و خونهايي كه در آن هنگام ريخته ميشود هرگز به خدا نميرسد، ولي آنچه به او ميرسد تقواي شماست. يعني قربانيكنندگان تنها با انجام عمل ظاهري قرباني به رضاي حق و مقام قرب نايل نميشوند، مگر اين عمل با خلوص نيت و موافق شرايط تقوي و دوري از منكرات و مناهي، پس در صورتي كه اين حقايق را كه مقصد اعلي حج و ساير عبادات است را به دست نياوري، قرباني كردن هر چند زياد باشد و قرباني فربه براي آنان سودي نخواهد داشت. و از اسرار حج همين است كه حجاج در كنار اين اعمال ظاهري بايد صاحب تقوي شوند، يعني با خلوص نيت و ايمان شديد قلبي آنها را بجا آورند تا حج مقبولي داشته باشند. يك نكته جالب در امر قرباني جايگزيني روزه است كه البته مشروط به 2 شرط است: 1- حيوان براي قرباني نباشد 2- فرد استطاعت قرباني را نداشته باشد. قرآن مجيد ميفرمايد: كسي كه عمره را به حج رسانيد پس آنچه از قرباني كه در توانش باشد انجام دهد، پس آن كس كه نيابد سه روز در ايام حج روزه دارد و هفت روز هنگام بازگشت به وطن. (بقره- 196) نتيجهگيري و خلاصهاي از اسرار و فلسفه قرباني 1- فداكردن مال و انفاق آن در راه خدا از جمله حكمتهاي قرباني است. 2- امر قرباني ظاهر و باطني دارد، ظاهر آن ذبح حيوان است به هدف دستگيري از گرسنگان، باطن آن كشتن نفس اماره است. انسان كه در عرفه به شناخت و در مشعر به شعور و آگاهي رسيد، امروز با كسب اطلاعات كافي درمورد خويش و خداي خويش بايد حيوان نفس را قرباني كند تا از اين طريق به اوج كمال خود نايل شود. 3- در برخي روايات قرباني را سبب آمرزش گناهان نيز دانستهاند و گفته شده، با ريختن اولين قطره خون قرباني گناهان صاحبش بخشيده ميشود (البته شرط اخلاص را نبايد فراموش كرد). 4- سير كردن گرسنگان، همانطور كه گفتيم قرآن فرموده: فكلوا منها واطعموا القانع و المعتر، از گوشتهاي قرباني هم خودتان ميل كنيد هم به قانع و فقير دهيد. 5- هدف عالي قرباني «تقوا» است. قرباني بايد از روي خلوص نيت انجام پذيرد تا سبب شكوفايي روح ايثار، نشان دادن ميزان عشق و قرب به خدا باشد. تا تقوا در دل و قلب مسلمان ايجاد شود
نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |