شهــــــــــــــــــــــــرفرنــــــــــــــــــــــگ مطالب گوناگون از همه چيز واز همه جا در شهر فرنگ...
| ||
|
اولین اعلامیه حقوق بشر:
اینك كه به یاری مزدا ، تاج سلطنت ایران و بابل و كشورهای جهات اربعه را به سر گذاشته ام، اعلام می كنم : كه تا روزی كه من زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد، دین و آیین و رسوم ملتهایی كه من پادشاه آنها هستم، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زیر دستان من ، دین و آئین و رسوم ملتهایی كه من پا دشاه آنها هستم، یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند، یا به آنها توهین نمایند. من از امروز كه تاج سلطنت را به سر نهاده ام، تا روزی كه زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد، هر گز سلطنت خود را بر هیچ ملت تحمیل نخواهم كرد و هر ملت آزاد است، كه مرا به سلطنت خود قبول كند یا ننماید و هر گاه نخواهد مرا پا دشاه خود بداند، من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد . من تا روزی كه پا دشاه ایران و بابل و كشورهای جهات اربعه هستم، نخواهم گذاشت، كسی به دیگری ظلم كند و اگر شخصی مظلوم واقع شد، من حق وی را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد. من تا روزی كه پادشاه هستم، نخواهم گذاشت ما ل غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به نحو دیگر، بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال، تصرف نماید من تا روزی كه زنده هستم، نخواهم گذاشت كه شخصی، دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد، وی را بكار وادارد . من امروز اعلام می كنم ، كه هر كس آزاد است، كه هر دینی را كه میل دارد، بپرسد و در هر نقطه كه میل دارد سكونت كند، مشروط بر اینكه در آنجا حق كسی را غضب ننماید، و هر شغلی را كه میل دارد، پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو كه مایل است، به مصرف برساند، مشروط به اینكه لطمه به حقوق دیگران نزند . من اعلام می كنم، كه هر كس مسئول اعمال خود می باشد و هیچ كس را نباید به مناسبت تقصیری كه یكی از خویشاوندانش كرده، مجازات كرد، مجازات برادر گناهكار و برعكس به كلی ممنوع است، و اگر یك فرد از خانواده یا طایفه ای مرتكب تقصیر میشود ، فقط مقصر باید مجازات گردد، نه دیگران من تا روزی كه به یاری مزدا، سلطنت می كنم، نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را بعنوان غلام و كنیز بفروشند، و حكام و زیر دستان من، مكلف هستند ، كه در حوزه حكومت و ماموریت خود، مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام و كنیز بشوند، و رسم بردگی باید به كلی از جهان برافتد . و از مزدا خواهانم، كه مرا در راه اجرای تعهداتی كه نسبت به ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالك اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند.
وصیت نامه کوروش بزرگ
منم کورش، شاه جهان شاه بزرگ شاه دادگر شاه بابل شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان پسر کمبوجیه، شاه بزرگ شاه انشان نوه کوروش شاه بزرگ نبیره چیش پیش، شاه بزرگ شاه انشان از دودمانی که همیشه شاه بوده اند، و بل و نبو گرامی می دارند وِفراماروائی اش را از طیب خاطر، وبا دل خوش پادشاهی او را خواهانند، آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم مقدم مرا با شادمانی پذیرفتند، در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم، مردوک خدای بزرگ دل های مردم بابل را به سوی من گردانید، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم، او بر من کوروش که ستایشگر او هستم و بر کمبوجیه پسرم، و همچنین بر کس و کار و ایل و تبار و همه سپاهیان من برکت و مهربانی ارزانی داشت ما همگی شادمانه، و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم به فرمان مردوک همه شاهان بر اورنگ پادشاهی نشسته اند، همه پادشاهان از دریای بالا تا دریای پائین مدیترانه تا خلیج فارس، همه مردم سرزمین های دوردست از چهارگوشه جهان همه پادشاهان آموری، و همه چادرنشینان مرا خراج گذاردند و در بابل روی پاهایم افتادند پا هایم را بوسیدند، از آشور و شوش من شهرهای آگاده اشنونا زمبان متورنو دیر سرزمین گوتیان، و همچنین شهرهای آنسوی دجله که ویران شده بود، از نو ساختم فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را که بسته شده بود، بگشایند همه خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود بازگرداندم، همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند به جایگاههای خود برگرداندم، و خانه های ویران آنان را آباد کردم همچنین پیکره خدایان سومر و اکد را که نبونید بدون هراس از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مردوک خدای بزرگ، و به شادی و خرمی به نیایشگاه های خودشان بازگرداندم باشد که دل ها شاد گردد، بشود که خدایانی که آنان را به جایگاههای نخستین شان بازگرداندم، قبل از بل و نبو هر روز در پیشگاه خدای بزرگ، برایم خواستار زندگی بلند باشند چه بسا سخنان پربرکت و نیکخواهانه برایم بیابند، و به خدای من مردوک بگویند کوروش شاه پادشاهی است که تو را گرامی می دارد، و پسرش کمبوجیه نیز اینک که به یاری مزدا، تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای چهارگوشه جهان را به سرگذاشته امااعلام می کنم که تا روزی که زنده هستم، و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد دین و آئین و رسوم ملت هائی را که من پادشاه آنها هستم، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من، دین و آئین و رسوم ملت هائی که من پادشاه آنها هستم یا ملت های دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند، یا به آنها توهین نمایند من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام، تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد، هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملتی آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند یا نکند، و هرگاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد، من تا روزی که پادشاه ایران هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند، واگرشخصی مظلوم واقع شد من حق وی را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد، و ستمگر را مجازات خواهم کردمن تا روزی که پادشاه هستم، نخواهم گذاشت ما ل غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به طریق دیگر، بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال تصرف نماید و من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت، که شخصی دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد وی را به کار وا دارد، من امروز اعلام می کنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد، و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غصب ننماید، و هر شغلی را که میل دارد پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است به مصرف برساند، مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند هیچ کس را نباید به مناسبت تقصیری، که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کرد من برده داری را برانداختم، به بدبختی های آنان پایان بخشیدم من تا روزی که به یاری مزدا زنده هستم و سلطنت می کنم نخواهم گذاشت، که مردان و زنان را به عنوان غلام و کنیز بفروشند، و حکام و زیر دستان من مکلف هستند که در حوزه حکومت و ماموریت خود، مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام و کنیز بشوند، و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد، داتی کهّاز مزدا خواهانم که مرا در راه اجرای تعهد نسبت به ملت های، ایران و بابل و ملل چهار جانب جهان بر عهده گرفته ام موفق گرداند.
وصیت نامه داریوش بزرگ
اینک من از دنیا میروم بیست وپنج کشور جزء امپراتوری ایران است. و در تمام این کشور ها پول ایران رواج دارد، وایرانیان درآن کشور ها دارای احترام هستند. و مردم کشور ها در ایران نیز دارای احترام هستند .جانشین من خشایار شاه باید مثل من در حفظ این کشور ها بکوشد. وراه نگهداری این کشور ها آن است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب وشعائر آنان را محترم بشمارد، اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور، دریک زر درخزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو میباشد. زیرا قدرات پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست. البته به خاطر داشته باش تو باید به این ذخیره بیفزایی نه اینکه از آن بکاهی . من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن ، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند ، اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان. مادرت آتوسا برمن حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن، ده سال است که من مشغول ساختن انبار های غله، در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبار ها را که از سنگ ساخته می شود، وبه شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبار ها پیوسته تخلیه می شود، حشرات در آن بوجود نمی آیند و غله دراین انبار ها چند سال می ماند بدون اینکه فاسد شود، و تو باید بعد از من به ساختن انبار های غله ادامه بدهی، تا اینکه همواره آذوقه دو و یا سه سال کشور در آن انبار ها موجود باشد. و هر ساله بعد از اینکه غله جدید بدست آمد، از غله موجود در انبار ها برای تامین کسری خواروبار از آن استفاده کن، و غله جدید را بعد از اینکه بوجاری شد به انبار منتقل نما، و به این ترتیب تو هرگز برای آذوغه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت، ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود. هرگز دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی نگمار، و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است. چون اگر دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری، و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند، نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند، و تو ناچاری رعایت دوستی بنمایی. کانالی که من میخواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده، و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی وجنگی خیلی اهمیت دارد، تو باید آن کانال را به اتمام برسانی وعوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آنقدر سنگین باشد، که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند. اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند ، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم، و تو باید این کار را به انجام برسانی . با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن، و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند. توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغ گو و متملق را به خود راه نده، چون هردوی آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغ گو را از خود دور نما . هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن ، و برای اینکه عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند ، قانون مالیات وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است، و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت. افسران وسربازان ارتش را راضی نگه دار و با آنها بدرفتاری نکن. اگر با آنها بد رفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند . اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد، و تلافی آنها اینطور خواهد بود که دست روی دست می گذارند، و تسلیم می شوند تا اینکه وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند . امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده وبگذار اتباع تو بتوانند بخوانند وبنویسند، تا اینکه فهم وعقل آنها بیشتر شود وهر چه فهم وعقل آنها بیشتر شود ، تو با اطمینان بیشتری میتوانی سلطنت کنی .، همواره حامی کیش یزدان پرستی باش . اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هرکس باید آزاد باشد، و از هر کیش که میل دارد پیروی نماید، .بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم . بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کرده ام، بر من به پیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار . اما قبرم را که موجود است، مسدود نکن تا هرزمانی که میتوانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی ، که من پدر تو پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست وپنج کشور سلطنت میکردم ، مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد. زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد ، خواه پادشاه بیست وپنج کشور باشد خواه یک خارکن، و هیچ کس در ان جهان باقی نخواهد ماند . اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت را ببینی ، غرور وخود خواهی برتو غلبه خواهد کرد ، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی ، بگو قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا اینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند، .زنهار زنهار ، هرگز هم مدعی وهم قاضی نشو، اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد ، و رای صادر نماید . زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم باشد ظلم خواهد کرد، .هرگز از آباد کردن دست برندار . زیرا که اگر از آباد کردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت، زیرا این قاعده است که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود . درآباد کردن ، حفر قنات و احداث جاده وشهر سازی را در درجه اول قرار بده، .عفو وسخاوت را فراموش نکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است، و سخاوت ، ولی عفو باید فقط موقعی بکار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد، و اگر به دیگری خطایی کرده باشد، و تو خطا را عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای، .بیش از این چیزی نمیگویم، این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در اینجا حاضر هستند، کردم . تا اینکه بدانند قبل ازمرگ من این توصیه ها را کرده ام، و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس میکنم مرگم نزدیک شده است.
در تصاویر حكاكی شده بر سنگهای تخت جمشید هیچكس عصبانی نیست. هیچكس سوار بر اسب نیست. هیچكس را در حال تعظیم نمیبینید. هیچكس سر افكنده و شكست خورده نیست، هیچ قومی بر قوم دیگر برتر نیست، و هیچ تصویر خشنی در آن وجود ندارد. از افتخارهای ایرانیان این است كه هیچگاه برده داری در ایران مرسوم نبوده است. در بین صدها پیكره تراشیده شده بر سنگهای تخت جمشید حتی یك تصویر برهنه و عریان وجود ندارد، برای ایرانیان عزیز بگو تا یادمون بمونه چی بودیم. آنچه در تمام تخت جمشید، جلب نظر میکند رعایت کامل تقارن است. تعداد ستونهای هر تالار عددی زوج است. در تمام نقش روی دیواره ها تقارن را میبینیم. دولت هخامنشی بر اکثر دولتهای همجوار خود تسلط کامل داشت، و همین امر باعث استفاده از تمدن و هنرهای مردمی آن دولتها گردید. نقش برجسته ها چقدر با آثار مصر باستان شبیه هستند. بدنها از روبرو و صورت و پاها از نیمرخ اند، و یا مثلا گاو بالداری که در مدخل تالار ورودی تخت جمشید قرار دارد، کاملا شبیه آثار آشوریان است. عده ای بر این گمانند که این نقشها جنبه نمادین و افسانه ای داشته اند. این عقیده با ارائه شکل سر ستونها بیشتر قابل قبول میگردد. در سرستونها از سه حیوان خاص استفاده شده است. و این سه شکل بارها در تخت جمشید دیده میشود. گاه به صورت منفرد و گاه به شکل در هم آمیخته. در نقش برجسته ها و فضای مطرح در تخت جمشید، نکته قابل توجه در تاکید بر عظمت نمایی است. حتی ارتفاع واقعی ستونها و خود صفه تخت جمشید، نسبت به اشل انسانی جنبه عظمت جویی را به خوبی القا میکند.نظرات شما عزیزان:
خیلی جالب بود
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |